من اصلا شعر گفتن بلد نیستم ، ولی تو خواب !!
کاری با شعر ندارم ، ولی دیگه روزهام شده فکر و حس بیهودگی و خواب هام به جای آرامش شده کلبه وحشت ، نمیدونم ولی خیلی ها این چند سال حس و حال بدی دارن ولی در من بدتره .
واقعا نمیتونم . فقط میدونم دنیا مثل تار عنکبوت همه چیزش متصل هست، وقتی که این همه انسان و کودک ، در جنگ ها فوت می کنند ، وقتی بشر به جز نیاز های حیوانی به چیز دیگه فکر نمی کنه ، وقتی آرامش در جهان نیست ، همه رو هم و افراد اثر دارن و انسان های حساس زودتر متوجه میشن و آسیب می بینن .
دنیا زشتی هاش بر خوبیهاش غلبه کرده و این رو برخی وقت ها میشه به شدت درک کرد