امروز که توشهرمون هوا یکم سرد شده یاد قدیما افتادم اون زمانا که دانش آموز بودم موقع امتحانا میرفتم جلوی در مینشستم تاسرد بشه خوابم نبره درسمو بخونم عاشق درست خوندن توشب بودم وقتی همه جا ساکته بهتر یاد میگرفتم
همیشه میگفتم خدا میبینه من این هممه تلاش میکنم حتما آیندم خوبه
خدا نمیذاره تلاشام بیهوده باشه ازاونموقع ها۱۲سال شایدم بیشتر میگذره گذشت وگذشت من با رتبه خوب رفتم دانشگاه