تا ساعت ۱۲رفته مغازه دوستش زنگ زدم منم عصبی گفتم بی خانمانی زندگی نداری گفت الان میام وقطع کرد
الان اومده هیچ حرف نزد حتی یک کلام ن باخودم ن دخترم دفت حموم
میگم راسته نباید ب شوهر رحم کرد توهم برش میداره
مرتیکه اصن نمیگه حلقشو فروخت با دستیند دخترم ناراحته یکم کنارش باشم
تازه قهرم میکنه تا پارش نکنم😏