منم مادرشوهر سابقم که همه کاره زندگیم بود خیلی خودش خوب نشون میداد فیلم بازی میکرد ولی بعدا دهتش باز میکرد اتیش ازش نیبارید طوری که از ترسش ده روز مریض بودم کمترین حرفش مثلا میگفت تورو سگ پس انداخته تا این حد بد دهن بود
احرشم که با نقشه خودش و پسرش هرچی داشتم ازم پس گرفتن برام قبلنا یکی دو تا لباس هدیه خریده بود یا شال و روسری اونام ازم پس گرفت هر پول پس اندازیم که تو خونم بود رفتم خونه بابام سر بزنم یهو بی خبر از همه چی به پسرش#گفته بود نمیخواد دیگه برگرده طلاقش میدیم