2777
2789
عنوان

پیرو تاپیک پر بازدید

60 بازدید | 4 پست

با خوندنش یادم افتاد مراسم خواستگاری خودم

داشتم چایی تعارف میکردم اونقدر استرس داشتم که یادم رفت قندون رو جلو داماد بگیرم😂بنده خدا شوهرم هیچی نگفت ولی پدر شوهرم یادآوری کرد عروس نمی‌خوای به ما قند بدی؟😐

هر وقت یادش میوفتم دلم میخواد آب بشم برم زمین

بعضی وقتا شوهرم با یادآوریش مسخرم می‌کنه

در کل خواست بگم الکی به جزئیات حساس نشید و منظور بد برداشت نکنید

مثل آفتابگردون چشمت همیشه به روشنایی باشه 💎من قهرمان زندگی خودم هستم💎

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



آخی چرا استرس قبلش با خودتون حرف می زدید می گفتی آروم باش آروم باش😅😂😂😂

قبلش هم آروم باشی بازم حین مراسم استرس میگیری که قراره چی بشه

مثل آفتابگردون چشمت همیشه به روشنایی باشه 💎من قهرمان زندگی خودم هستم💎
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مهدیهامو  |  3 ساعت پیش
توسط   دخترپاییزی8608  |  1 ساعت پیش