2777
2789
مسکو برا چی😂😂🤣🤣

قصد مهاجرت دارم، اصفهانو تهرانم گفتم شاید بخوام پلن دوممو راه بندازم. 😂

بنده فکر همه جارو کزدم، سعید نمیتونه قصر در بره، بالاخره ی جا باید بیاد با من اشنا بشه. 😌🤣

زندگیم یهو عوض شد، خیلی یهو.😀
همکار جدید مون بود اومد . خجالت میکشید بیاد تو اتاق چون اتاق منو اون و یه اقای دیگه مشترک بود .بچه م ...

ببخشید فضولی میکنم چند وقت بعد اینکه دیدین همو برا اولین بار بهت پیشنهاد داد؟

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ببخشید فضولی میکنم چند وقت بعد اینکه دیدین همو برا اولین بار بهت پیشنهاد داد؟

میگم که ۷ ماه 

من نژاد پرست نیستم . من وطن پرستم      ایرانی های عزیز از خودتون شروع کنید  لطفا به افغانی نان   مواد غذایی    میوه و لباس نفروشید . از سوار کردنشون به  تاکسی و ماشینتون خودداری کنید. بهشون خونه اجاره ندید تا شاید  شرشون کنده بشه 

حرصم در اومددددد بچه  تو دوستی؟؟؟ بعد بچه م انقدر بزرگه ک تو حیاط قدم میزنه😥😥😥

من نژاد پرست نیستم . من وطن پرستم      ایرانی های عزیز از خودتون شروع کنید  لطفا به افغانی نان   مواد غذایی    میوه و لباس نفروشید . از سوار کردنشون به  تاکسی و ماشینتون خودداری کنید. بهشون خونه اجاره ندید تا شاید  شرشون کنده بشه 
تعریف کن چی شد 😍

ما با هم یجا کار میکردیم برای ۷،۸ سال ولی همو ندیده بودیم، من یبار دم اسانسور دیدمش داشتم از پله میرفتم، فکر نمیکردم همکار باشه، همون لحظه خیلی ازش خوشم اومد، چند روز گذشت دوستم گفت یه همکار جدید اومده برامون فکر کنم ازت خوشش میاد نشونم که داد فهمیدم همونه، بعد چند ماه طول کشید تا آقا پا پیش گذاشتن، اونم اولش به بهانه بحث کاری یه کافی شاپ نزدیک افیس رفتیم، بعد اون میگه اخرش که داشتیم از هم خدا حافظی میکردیم اون گفته که چه فلان اتفاق کاری بیوفته چه نیوفته (همون موضوعی که به بهانه اش رفتیم حرف بزنیم) من بازم خوشحال میشم شما رو ببینم. من که یادم نمیاد حرفشو

خلاصه دو سه هفته گذشت به دوستم گفته بود از فلانی خبری نیست زنگ نزد دوستمم گفته بود اگه منتظری اون بهت. نگ بزنه بشین تا زنگ بزنه… اینجوری شد که همون شبش تکست داد و شام دعوتم کرد…

بزرگترین شکوه ما در هرگز نیفتادن نیست، بلکه در برخاستن پس از هر بار سقوط است.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مهدیهامو  |  3 ساعت پیش
توسط   دخترپاییزی8608  |  1 ساعت پیش