من داغ برادرم رو فراموش نکردم تا زد و همسرم فوت شد دیگه مرگ خودمو از خدا خواستم همه چی فراموشم شد حتی اسم خودم دوست دارم زودتر برم پیشش فقط دلم به حال تنهایی و بی کس بودن دخترم بعد خودم می سوزد
هم کلاسی پسرم فقط نه سال داشت
خودش رو از پشت بام پرت کرد پایین
شب قبل تولدش بوده ،،،
فردا صبح ساعت هفت همسایه ها زنگ خونه رو میزنن و میگن پسرتو کوچه است بیا
مادرش رفته دیده صندلی رو با آسانسور برده پشت بام
از طبقه ششم پریده پایین
خیلی عجیب بود آخه چرا ؟؟؟
اما تو تقدیر هر کس نوشته شده چند سال عمر میکنه خدا به دل پدر و مادر و شما آرامش بده داغ برادر بد جوری جگر سوزه چون تمام کودکی رو باهاش خاطره داشتی😞😞
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز