ببین ما اینجوری نشسته بودن:
بابام یه جوری بود که نزدیک بابای داماد بود خیلی
هر کدوم رو مبل تک نفره بودن
بعد من که رفتم سمتشون بابام اشاره کرد به بابای داماد و گفت چای میل کنید،منم کج شدم چایی رو گرفتم سمت بابای همسرم
بعد اونم گف اول شما بفرمایید
بردارین بابا دستم خشک شد😒😒
بعدشم بردم سمت مامان داماد و داماد،بعدم مامان خودم،بعدم خودم برداشتم😂😂