2777
2789
عنوان

مسخرم نکنید ولی موقع نماز خوندن میترسم حس میکنم یکی تو اتاقه

| مشاهده متن کامل بحث + 446 بازدید | 42 پست
نمازو ترک کردم🌝💔البته دلیل اصلیش این نبود ولی خب تاثیره خیلییی کوچیکی داشت این موضوع

یا حسین 

الان حس بدی نداری گلی؟

اگر ناراحت نمیشی تعریف میکنی که چیشد ترک کردی عزیزم؟

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

پس چرا نمیبینمش

کسی هست ک نزاره بخونی استرس تو جونت مینداره.تروخدا ترک نکن.من ترک کردم و دیگه نتونستم برگردم چند بار برگشتم بلا یرم اومد یا دعوت و بحث با شوهرم یا حالم بد شد...کاش هیچوقت ترک نکرده بودم.دیگه نمیتونم بخونم

من کلا تنهایی جایی مثل اتاق باشم میترسم و طبیعی هست برام که موقع نماز هم بهترین اما قبلش به خدا میگم کمکم کن از گناهکاران نباشم و گناه نکنم  

میشه لطفا هدیه برای ۱۴ معصوم ( ع)  ی صلوات بفرستید ؟ . اگه من اشتباهی میکنم به این معنی نیست که اسلام کامل نیست و اشتباه می‌کنه  به این معنیه که من کامل نیستم که نتونستم اونجوری که باید حواسم باشه 🌱

منم یه مدت اینجوری بودم. خیلی سال پیش. الان نمیخونم. فک میکردم فقط منم این جوریم. مخصوصا تو نماز صبح موقع سحر

بزن باران به نام هرچه خوبیست /به زیر آوار گاه پایکوبیست /مزارع تشنه جویباران پر از سنگ /بزن باران که وقت لای روبیست /بزن باران بهاران فصل خون است /بزن باران که صحرا لاله گون است /بزن باران و شادی بخش جان را /بباران شوق و شیرین کن زمان را /به بام غرقه در خون دیارم /به پا کن پرچم رنگین کمان را
جن با بسم الله میره گلم شیطانه لعنتی تا لحظه ی دور از جون مرگ هم نمیره و هست تا مارو گمراه کنه منتها ...

عع ن بابا شیطانم میره ها

وزن اولیه ۹۳😐 هدف اول ۹۰✅🍃 هدف دوم۸۵🍃هدف سوم۸۰🍃هدف چهارم ۷۵🍃هدف پنجم۷۰🍃هدف ششم65🍃هدف اصلی۶۰😍
یا حسین الان حس بدی نداری گلی؟اگر ناراحت نمیشی تعریف میکنی که چیشد ترک کردی عزیزم؟

دارم. عذاب وجدان دارم و حسودیم میشه ب اونایی ک میخونن..

دلیلش شاید از نظر شما مسخره باشه ولی وقت نمیکردم بخونم و همیشه آخر وقت میخوندم و اعصابم از دسته خودم خورد میشد ک درس از نماز برام بیشتر در الویت بوده برا همین ترک کردم.شاید بعده کنکور دوباره بخونم نمیدونم.

یا برای همیشه زندگی کن یا سعی کن بمیری..!

وجود دارن. به صورت انرژی نه جسم. البته بخان تو قالب جسم هم میرن

بزن باران به نام هرچه خوبیست /به زیر آوار گاه پایکوبیست /مزارع تشنه جویباران پر از سنگ /بزن باران که وقت لای روبیست /بزن باران بهاران فصل خون است /بزن باران که صحرا لاله گون است /بزن باران و شادی بخش جان را /بباران شوق و شیرین کن زمان را /به بام غرقه در خون دیارم /به پا کن پرچم رنگین کمان را
عع ن بابا شیطانم میره ها

نه بابا اعوذ بالله من الشیطان رجیم شاید یکم روش اثر بزاره ولی رمی جمرات فلسفش واسه چیه؟

وقتی ابراهیم علیه‌السلام داشت میرفت اسماعیلشو سر به ببره شیطان هفت جا در بین راه هی میومد تا وسوسش کنه و نزاره پیغمبر دستور خدارو اجرا کنه پس حضرت ابراهیم هر سری با سنگ میزد به شیطون تا بره 

رمی جمرات یک آیینه به معنای اینکه ما شیطان رو از خودمون دور میکنیم و نمیتونه ما رو از احرای دستور الهی منصرف کنه

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
دارم. عذاب وجدان دارم و حسودیم میشه ب اونایی ک میخونن..دلیلش شاید از نظر شما مسخره باشه ولی وقت نمیک ...

الهی . حس بدی داری لابد 😟

ولی جسارتا گلم من فکر میکنم باید روی مفاهیم علت وحود نماز مطالعه کنی و همینطور شناخت هدا و شناخت اهمیت نماز .

البته ببخشید عزیزدلم خواستم کمکی کرده باشم🌸

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

عزیزم ایمانتو قوی تر کن 

واینکه موقع نماز وقتی تمام حواستو بزاری پیش معشوقت هیچ وقت به این چیزا فکر نمیکنی 


🌺مهدی جان انگشت به لب مانده ام از قاعده ی عشق💗ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم🌺

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مهدیهامو  |  2 ساعت پیش
توسط   قندخالص  |  59 دقیقه پیش