نمیتونم
یه بار که میخواس گوشیمو به زور بگیره دستمو گرفت منم زورم بهش نمیرسید چون سفت اون یکی بازومو گرفت و جوری فشار داد که گوشیو ول کردم
یه بارم با مشت زد تو سینه ام که تا آخر شب سینه ام شدیدا میسوخت،بعدش که رفتم حموم دیدم کبود شده و یه هاله زرد افتاده رو سینه ام
که سر اون یه هفته تو سکوت شدید بودم و غذا نمیخوردم
آخرین بارم دعوا کردیم،یه چیزی بهش گفتم که بدش میومد،دستشو برد بالا ولی نزد
دیگه اون موقع زدم زیر گریه فقط،اونم بغلم کرد گف غلط کردم
حالا چن وقته که آدم بوده