یاد کارهایی که در حقم کرد افتادم با صداش
(به مادرم زنگ زدم جواب داد گفت مادرت خونه نیست بیاد بهت زنگ میزنه بعدش قطع کردم ) خیلی تلاش کردم یادم بره تا هرشب گریه نکنم وقتی هم اتاقیام با پدارشون صحبت میکنن بازم گریه میکنم
پدرم پدر خوبی نیست محبتی نداره کتک میزنه تحقیر میکنه آسیب هایی که بهم زده به زور تونستم ترمیمشون کنم زندگی خوبی رو برام فراهم نکرد بی عرضس تلاش هام رو ندید حس ناکافی بودن بهم میده من خیلیییییی دلم شکستس دوست دارم ضجه بزنممممم همین الان ولی توخوابگاهم لعنت به این زندگی 😭😭😭😭