سلام عزیزان.خلاصه توضیح بدم که چندماهه خونه پدرم هستم وقهراومدم.ویه مدته برای اینکه تکلیفم مشخص بشه مهریه ام گذاشتم اجرا که مجبور بشه طلاق بده یا اصلاح بشه.اما همسرم این مدت هربارررر یه چیزی میگه.یکبار میگه مگه یکیمون بمیریم تاخداطلاقت بده.یه بارمیگه حداقل ۱۰سال ناشزه ت میکنم و...میگه مهریه و نفقه هم دادم طلاقت نمیدم.میذارم موهات همرنگ دندونات بشه و...واسطه و...هم وسط اومدن.اما خودش مستقیم هیچ کاری نکرده و هیچ نگفته چ حضوری توی جلسات دادگاه چ پیامکی.فقط خط ونشون می‌کشه که عمراااا طلاق بدم وفلانحتی هیچ شکایتی ومیگه من نه شکایت میکنم نه طلاق میدم.خب منم خسته شدم ازاین وضعیت ومیخوام یا طلاق بده یا درست بشه زندگیمون.اما همه راه ها بن بسته.راستش خیلی جدی اون روز تهدید می‌کرد.موندم چ خاکی به سرم کنم.درکنار این تهدیداش ذاتا خیلی دلرحمه و قبلا طاقت اشکامم نداشت.موندم عوض شده یا میخواد بترسم کوتاه بیام🥴🥴🥴
حرمت ها از بین رفته
دیگه چ زندگی
لج کرده! وای دوستت داره نمیخاد طلاقت بده!
شوهر منم تو بحثمامون ک گاهی حرف از طلاق میزنم میگه برو بشین خونه بابات ، مهریه ات هم میدم ولی عمرا طلاقت بدم! که نری زن یکی دیگه بشی🥲 بعدا ک ازش میپرسم میگه آخه خیلی دوست دارم دیوونه نمیتونم ازت جدا بشم ، چه برسه بزارم با کس دیگه ای ازدواج کنی
حرف بقیه هم می‌تونه باشه که تحریکش میکنند
نتیجه مهریت چی شد چقد سکه میدن
اینم میگه طلاق بدم بری دستت بذاری تودست کسی دیگه و....عمرااااا .مگه یا من بمیرم یاتو.اصلا معلوم نیست چند چنده باخودش.کفر نباشه میگه خدااااا هم بیاد من طلاق نمیدم.شده زندگیمم پاش گذاشتم ونفقه و مهریه و.....هم دادم اما طلاق نمیدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز