ببین عزیزم
ما فقط توی ماشین آروم میشد
تک و تنها توی شهر غریب بودم
و پسش براومدم
تا غروب که شوهرم میومد
نه خواب داشت نه هیچی
۲۰ دقیقه میخوابید فقط
گریه و گریه
دیگه غروب میبردیم بیرون مثلا ۷شب رو میخوابید تا ۵ و اینا
ولی تایم شیرش خودمون بهش شیر میدادیم که بیدار نشه