2777
2789
عنوان

گاهی از خواهر سیزده سالم میترسم

| مشاهده متن کامل بحث + 1410 بازدید | 79 پست
دادم دوبار ینی یکی ۱۸ سالگیم یکی ۱۹ سالگیم هر دوبارم پیرا اوردم جز دندان ۵ سال بود بحث خارج رفتن من ...

او نگفتن 

اینجا نتونستی اونجا نمیتونی از این چیزا 

عزیزم پیشنهادی توصیه اس چیزی داری به من

من که حس افسردگی و ناامیدی گرفتم اصلا نمیتونم تلااششش کنم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

او نگفتن اینجا نتونستی اونجا نمیتونی از این چیزا عزیزم پیشنهادی توصیه اس چیزی داری به منمن که حس افس ...

نه چون شاهد تمام تلاشم بودن من دوسال بکوب واقعا خوندم از هر تفریحی زدم سه ماه یه بار از خونه بیرون میرفتم . خانوادم واقعا تلاش هامو میدیدن 

من از ۱۴ سالگی دلم مهاجرت میخواس خصوصا که داییم هم بورسیه شده بود و تو یک کشور دیگه زندگی میکرد وجودش باعث روشن شدن چراغ من شد .

پدرم ازم فقط دیپلم میخواست بعد زد زیر قول و قرارش ولی من سرسختانه تلاش می کردم تا حداقل با وجود امتحان نهایی و کنکور ببینه واقعا معدلم خوب شده و سال ۱۴۰۲ با معدل کل ۱۹/۳۳ فارغ التحصیل شدم و هم سال کنکور و هم سال بعدش بکوب خوندم اما قسمتم نشد ‌.

اگه فک کنی بابای منم یه شبه قبول کرد سخت در اشتباهی چون دقیقا ۵ سال تلاش کردم و جا نزدم شبی بود که تو ۴۸ ساعت ۳ یا ۴ ساعت خوابیدم .

هنوزم نمیدونم با وجود این همه تلاش کجای مسیر رو اشتباه رفتم.

به حرف ادمای اطرافت اصلا توجه نکن کاری رو بکن که دوس داری هدف من اثبات خودم به خانوادم بود من در کنار اینکه واس کنکور میخوندم تو مسابقات علمی و المپیادم شرکت می کردم و مقام میاوردم .

یا جایی کوته کاری کردم یا شایدم خوب نخوندم خدا میدونه .

به عنوان کسی که الان داره میره میتونم بگم سخت تلاش کن برا هدفت من وسطا کلا خودمم باختم ، اصلا خودت و نباز مطمئن باش یه جایی بالاخره میشه .

خانواده من اگه الانم منو نمیفرستادن من بازم برا دندون تلاش می کردم ۱۲ ساعت درس خوندن و میکردم ۱۴ ساعت ۲۰۰ تست و میکردم ۳۰۰ اما کاری میکردم بالاخره قبول شم

نه چون شاهد تمام تلاشم بودن من دوسال بکوب واقعا خوندم از هر تفریحی زدم سه ماه یه بار از خونه بیرون م ...

خب من ناامید شدم خسته شدم

اینطور موقع ها چیکار میکردی،؟

ساعت مطالعه روز به روز کمتر میشه 

۱۰ میشه ۹ هی کمتر 

حالم بد میشه از این وضع چیکار کنم

دوست دارم خودم ثابت کنم به همه اما انگار نمیشه 

دست از تلاش برمیدارم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792