نه چون شاهد تمام تلاشم بودن من دوسال بکوب واقعا خوندم از هر تفریحی زدم سه ماه یه بار از خونه بیرون میرفتم . خانوادم واقعا تلاش هامو میدیدن
من از ۱۴ سالگی دلم مهاجرت میخواس خصوصا که داییم هم بورسیه شده بود و تو یک کشور دیگه زندگی میکرد وجودش باعث روشن شدن چراغ من شد .
پدرم ازم فقط دیپلم میخواست بعد زد زیر قول و قرارش ولی من سرسختانه تلاش می کردم تا حداقل با وجود امتحان نهایی و کنکور ببینه واقعا معدلم خوب شده و سال ۱۴۰۲ با معدل کل ۱۹/۳۳ فارغ التحصیل شدم و هم سال کنکور و هم سال بعدش بکوب خوندم اما قسمتم نشد .
اگه فک کنی بابای منم یه شبه قبول کرد سخت در اشتباهی چون دقیقا ۵ سال تلاش کردم و جا نزدم شبی بود که تو ۴۸ ساعت ۳ یا ۴ ساعت خوابیدم .
هنوزم نمیدونم با وجود این همه تلاش کجای مسیر رو اشتباه رفتم.
به حرف ادمای اطرافت اصلا توجه نکن کاری رو بکن که دوس داری هدف من اثبات خودم به خانوادم بود من در کنار اینکه واس کنکور میخوندم تو مسابقات علمی و المپیادم شرکت می کردم و مقام میاوردم .
یا جایی کوته کاری کردم یا شایدم خوب نخوندم خدا میدونه .
به عنوان کسی که الان داره میره میتونم بگم سخت تلاش کن برا هدفت من وسطا کلا خودمم باختم ، اصلا خودت و نباز مطمئن باش یه جایی بالاخره میشه .
خانواده من اگه الانم منو نمیفرستادن من بازم برا دندون تلاش می کردم ۱۲ ساعت درس خوندن و میکردم ۱۴ ساعت ۲۰۰ تست و میکردم ۳۰۰ اما کاری میکردم بالاخره قبول شم