خانوما ما یه خونه ویلایی شمال خریدیم، هیچکس نمیدونه
مادرشوهرم دیروز عصر پرسید همسرم کجاست این چندروز منم بهش گفتم رفته شمال، نگران شد (خ خساس و استرسیه) و اینا بهش گفتم خونه خریدیم اونجاست یه سری کار داشته
اینم بگم همسرم اصلا اهل امار دادن نیست
خلاصه دیشب گذشت و امروز صبح خرید بودم یهو دختر عمهی همسرم رو دیدم شادباش و تبریک که خونه شمالتون مبارک باشه!
هیچکس هم غیر از منو شوهرم و مادرشوهر نمیدونست
و مطمئنم همسرمم حرفی نزده
حالا شوهرم از چشم من میبینه میگه چرا به مادرم گفتی رفته همه جا رو پرکرده☹️☹️☹️
مادرشم هرروز چندبار زنگ میزنه اخه بعضی چیزا رو دیگه نمیتونم پنهون کنم خ سخته کسی مدام زنگ بزنه اخر یه چیزی از دهنت میپره بیرون😢
نمیدونم از این به بعد چطور رفتار کنم
دیگه تصمیم گرفتم هیچی نگم بهشون ولی نمیشه اخه خیلی سوال میپرسن