از صبح انقدددد گرسنمه رفتم کلاس هیچی نخوردم گرسنه برگشتم از ساعت ۱۲ منتظرم عذا حاضر شه معده درد شدید گرفتم بخدا در مرگ . بالاخره تازه حاضر شد رفتم بشقاب گرفتم کفگیر دستم تا خواستم بریزم بابام از سر سفره نشسته برگشته میگه نماز خوندی؟گفتم نه هنوز
گفت اول برو نمازتو بخون
گفتم یعنی ناهار نخورم؟گفت نه اول برو نمازتو بخون
الانم رو سجاده نشستم مثلا دارم نماز میخونم
حالم بهم خورد واقعا نمیبخشمش.
تا شبم عذا نمیخورم بمیرم از گرسنگی ام مهم نیست