2777
2789
عنوان

من از رفتن شوهرم ب خونه مادرشوهرم نارحت میشم

| مشاهده متن کامل بحث + 288 بازدید | 31 پست
ساده ای دختر بذار بره باید از خدات باشه که خونه مادرش اینا میرهاگر خدای نکرده می رفت یه جاهایی که ن ...

عزیزم از صبح تنهام تو خونهههه الان از سرکار برگشته

بعدشم صبحم با من یه تیکه نون خورد صبحونه رفت بیرون پیش اونا تا دیروقت نرفت

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خودمونم باشیم حتما در روز یه بار که نه چند بار هم سر میزنیم ، به اونا سر بزنه از شما چیزی کم نمیشه ، الان میگید توی دلتون که دیگه همه زندگیش باید زندگی خودمون باشه و دور بشه و یا حداقل کمتر بشه ارتباط شون ، اماااا یکمی اون حسادت زنانه مونو کمتر کنیم هم خودمون کمتر اذیتیم همون زندگی مون رو برا خودمون و همسرمون سخت نکردیم ، هیچ ایرادی نداره روزی صد بار بره سر بزنه ، وقتی به زندگی شما خللی وارد نمیشه پس جلو دلتون وایستید

خودمونم باشیم حتما در روز یه بار که نه چند بار هم سر میزنیم ، به اونا سر بزنه از شما چیزی کم نمیشه ، ...

میره حرف میزنه گاهی حرفایی که نباید میزنه ساادست هرحرفی باشه میزنه

من از اینش حرصم میگیره

منم ناراحت میشم.چون تو عنرن تنهایی جایی نرفتم.اما مادرش دوست داره اون تنها بره،از من خوشش نمیاد


کدوم مادرشوهری عروسو دوست داره که من و تو رو دوس داشته باشن؟

کاربری دست دو نفره 🦦😐

خودمونم باشیم حتما در روز یه بار که نه چند بار هم سر میزنیم ، به اونا سر بزنه از شما چیزی کم نمیشه ، ...

عزیزم اگه ما انقدر بریم سر بزنیمم به خانوادمون که خون به پا میشه😐دیگه هر چیزی یه حدی داره 

༺ دنیـا دیـد من دقیـقا چـہ چیـزایـے رو دوست دارم،همونا رو ازم گرفـت ༻🖤😔

شوهر خواهرم کارشو از دست داد و عین یه جنازه خونه بود فقط واسه صبحانه و ناهار و شام می رفت خونه ننه اش سیر میشد و برمیگشت و یک ریال خرجی نمیداد و نمیذاشت خواهرم سرکار بره و اینا گرسنه و بی پول بودن ما خرجشونو میدادیم از سر دلسوزی

مرد بدتر ندیدی

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی   تا شب نرود صبح پدیدار نباشد  سعدی                                                  بله جناب سعدی اما رنج پایانی ندارد همچون نفس با من آمیخته است و با هر دم و بازدمی خود را به من نشان می دهد.....!
کدوم مادرشوهری عروسو دوست داره که من و تو رو دوس داشته باشن؟

اخه ۱۰ سال باهام خوب بود‌ی دفعه بی دلیل سره نسائل مالی که با پسرش داشت،فحش  رو کشید به من.دیکه هم انگار وحود ندارم...

عزیزم از صبح تنهام تو خونهههه الان از سرکار برگشتهبعدشم صبحم با من یه تیکه نون خورد صبحونه رفت بیرون ...

خدای نکرده با هم مشکلی چیزی دارید؟

از کی شروع کرد به رفتن؟

شما هم خیلی زیرپوستی دیگه برای یکنفر آشپزی کن و اگر گفت کو ناهار کو شام

بگو فکر کردم خونه مادرت میخوری چیزی آماده نکردم

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی   تا شب نرود صبح پدیدار نباشد  سعدی                                                  بله جناب سعدی اما رنج پایانی ندارد همچون نفس با من آمیخته است و با هر دم و بازدمی خود را به من نشان می دهد.....!
خدای نکرده با هم مشکلی چیزی دارید؟از کی شروع کرد به رفتن؟شما هم خیلی زیرپوستی دیگه برای یکنفر آشپزی ...

نه نداریم اما خستم کرده رفتنش خیلییی زیااااااده از اونا بیشتر از من حساب میبره میره باهاشون حرف میزنه و نتیجه میگیره بعد میاد بمن میگه

نه نداریم اما خستم کرده رفتنش خیلییی زیااااااده از اونا بیشتر از من حساب میبره میره باهاشون حرف میزن ...

سالهای اول زندگی قدرت دست مرده و خانواده اش و عروس در موضع ضعفه

چند سال بعد قدرت دست شما میفته اونوقت شما هم به نحو مقتضی حالشو بگیر

والا

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی   تا شب نرود صبح پدیدار نباشد  سعدی                                                  بله جناب سعدی اما رنج پایانی ندارد همچون نفس با من آمیخته است و با هر دم و بازدمی خود را به من نشان می دهد.....!
میره حرف میزنه گاهی حرفایی که نباید میزنه ساادست هرحرفی باشه میزنهمن از اینش حرصم میگیره

آها ، خب کاریش نمیشه کرد ، نمیشه دهنشو ببندید بعد بره یا با اجازه بره ، ماها احساسی تریم ، شما دوس دارید اون از راه میاد بیاد خونه و شما به استقبال برید و تایم بیشتری کنار شما باشن و ... اما حس و احساسات مردها کمتره ، میتونید بهشون بگید دلتون میخواد مثلا از راه اومدی بیای پیشم منتظرتم و زمان بیشتری بگذرونیم و ... چه در مکالمه و چه بصورت پیام از احساسات خودتون بگید و بفهمونید که قصد دیگری ندارید، وقتی بعد مثلا شش ماهی دیدید همون روال قبل رو داره دیگه ادامه ندید و شما هم نخوایید که همون طور که شما میخوایید ایشون رفتار کنن و دلتونو سرد کنید و براش احساسات کمتری بخرج بدید تا خودتون اذیت نشید ، امیدوارم منظورم رو از دو جمله اخر بخوبی بفهمید 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز