سلام دوستان روزتون بخیر✨
نمیدونم چرا خیلی دلم گرفته،. مامانم و بابام و خواهرم رفتند کربلا🥺 تاپیک قبلیم گفتم. و امروز قرار شد که آش پشت پا بزاریم براشون..
میدونستم همسرم میخواد بهونه بیاره ، دلیلش هم زن داداشم هست.، توتاپیکم هست ی خورده تو مخه رفتاراش این باعث شده به همسر من بر بخوره ،
دیشب که بهش گفتم دیدم سرسری رد کرد، بعد که مادرشون اومدن خونمون گفت فلانی صبح حتما خانومت رو زودتر ببر به کاراشون برسن، بازم دیدم داره ادا میده. خیلی بهمبرخورد ، خیلی دلم میخواست استقبال کنه ، ولی نکرد
منم تو دلم گفتم اصلا نمیرم، آخر شب با یه قیافه ی درهم گفت صبح زود پاشو بریم منم خیلی محترمانه گفتم نمیرم، بعد که متوجه شد من ناراحتم شروع کرد به قربون صدقه رفتن و توجیح کردن من ...
اصلا برام اهمییتی نداشت.دیگه برام مهم نبود
دلم شکسته ...
بنظرتون حق دارم ناراحت باشم دیگه؟