شوهرم سالی ۳ تا ۴ بار به مدت یک هفته میده سفر کاری خارج از کشور ؛از دوران دوستیمون میدونستم؛برام کل وسایلی هم که میخوام رو میاره ؛من اینجا خریدی ندارم کلا؛چندبار هم من رفتم اونجا همش کاره و کار خبر خاصی نیست؛اخر این هفتههم میخواد بره ؛بعد خواهرم میگه که چه معنی داره خودش تنهایی میره تو هم با بچه برو؛اینم بگم که اونجا با بچه سخته؛تو هتل امکان پخت غذا ندارم ؛غداهاشونم بده باید به بچه کنسرو بدم برای همین نمیرم؛الان خواهرم دوبه شکم کرد؛چیزی هم ندیدم از شوهرم همش دنبال پوله فقط؛ولی خواهرم دیده دوبار از شوهرش چیزی برای همین این جوره؛الان دوبه شک شدم؛البته شوهرم گفت عید میریم سفر خارج از کشوری که تو خواستی ؛سفری که این قدر دور نباشه؛غدایی هم اوکی باشه؛چی کار کنم الان؛به شوهرم بگم منم اینو میام که تو میری یا اصلا نرم عید بریم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.