توپیاده روجلودرتالاربودیم اسنپ گرفتم باگوشی خودم ومامانم
بعدخیلی طول کشیدتابیاد
منم گفتم برم توخیابون ببینم یهونیادردبشه
رفتم بعداون سمتی که سمت خیابون بودگوشی ماانم دستم بودیهویی یکی خیلی راحت اومدزدرفت من زبونم لال شده بود
یهوبه خودم اومدم گفتم گوشیوزدن ودیگهاون رفته بود
ساکت بودم مامانم یکمناراحتی کردچنتاپسرادورم جمع شدن گفتن چیشده
من همونجایهویی زدم زیرگریه😐😢
اولش توشوک بودم