فوبیای عجیییب

تاحالا کسی پله برقی رو گفته،متاسفانه میبینم دست وپام یخ میشه تنها تحا هیچ شرایطی نمیرم،چن نفر دستامو به زور میگیرن میبرن،به شدت میترسم،

من از فضای بسته متحرک بدم میاد فشارم میوفته و عرق میکنم 

مثل ماشین که شیشه ماشین بالا باشه و زمستون باشه بقیه سردشون باشه بگن شیشه بده بالا 

برا هواپیماهم همین طورم ولی نه به شدت ماشین  انگار فضاش بزرگ تره زودتر عادت میکنم بهش 

ولی از حیوون موزی موش بشدت ترس دارم اگه ببینم موش رو تا یه هفته فکر میکنم تو لباسمه 

ترس شدید از ارتفاع

من از هیچی نمیترسم

من عاشق ترکونون بادکنمکم😀

خفگی تو آب گیر کردن تو آسانسور وسایل شهربازی که با شدت حرکت می کنن یا میچرخن 

فوبیا ارتفاع دارم . حتی رو پل عابر پیاده هم باید یکی دستمو بگیره سرگیجه میگیرم .

اتفاقا خواهرم یه بار گفت بیابمونیم تواتاق درو ببندن رومون ببینی ترس نداره ونفست نمیگیره گفتم نه اصلا ولش کن ☹بنظرم باید ریشه ای  واصولی حلش کنم ولی فکرنکنم حل بشه ازمردن اینقد که ازفضای بسته میترسم نمیترسم دست خودمم نیست از نوجوانی درگیرشم اوایل کمتربود بعدها شدیدتر ..یه خاطره تو ذهنمه مثلا از۵یا۶سالگی مدرسه نمیرفتم الان ۳۶سالمه  برای مامانم که تعریف میکنم میگه یادم نیست ولی من خودم یادمه نمیدونم ممکنه دلیل این ترس اون خاطره باشه ..۵یا۶سالم بود خونمون ویلایی بود حیاط بزرگی داشتیم ماهم خوزستانیم تابستونای خیلی گرم من رفتم تو یکی ازاتاقا پیچ گوشتیو گذاشتم تو حلقه در داداشم از اشپزخونه اومد پشت در مدام جیغ میزد پام سوخت بدون دمپایی بود درو بازکن من گریه میکردم که درقفل شده عموم خونمون بوداومد پشت در چقد حرف زد باهام راهنماییم کردتا تونستم پیچ گوشتیو دربیارم شاید ریشه این ترس تو اون روز باشه نمیدونم ولی قشنگ یادمه خیلی ترسیده بودم