2777
2789
عنوان

خسته شدم از زندگی متاهلی

| مشاهده متن کامل بحث + 297 بازدید | 31 پست
خوب الان که عقدی بهتره بری پیش مشاوره

رفتیم درست بشو نیست بددهن وشکاک نیست واینکه دست بزنم نداره پولم اگه داشته باشه خرج میکنه نداشته باشه میگه ندارم اخلاقش بده تند جوش میاره و فقط به خودش فحش میده اونم با داد و بیداد  که آبروی آدم میره.شما عقدی یا رفتین سرخونه زندگیتون؟

تو رو خدا هر کی هر طور که دوسداره با دل پاکش برام دعا کنه طلاهام بهم برگردن 😭😭😭😭

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من نه پدر دارم نه پشتوانه مالی و نه عاطفی مجبورم بسازم اگه حامی داری ی لحظه دریغ نکن بنظرم دوسداشتن ...

من حمایت و دارم خودمم دانشجوی ترم آخر میخواهم برم سرکار ولی این نمیزاره بعضی وقتا میگم نونت نبود آبت نبود کاش ازدواج نمیکردم ولی الان همه میگن دیر نشده تو فرصت داری توهم اگر میتونی راحت کن خودت و 

من حمایت و دارم خودمم دانشجوی ترم آخر میخواهم برم سرکار ولی این نمیزاره بعضی وقتا میگم نونت نبود آبت ...

نه من شاغل نیستم درضمن خانوادم انقدر خودشون غرق تو مشکلات هستن که دیگه نمیشه حتی یک درصد به برگشتنم فکرکنم،چندسالته؟شوهرت چندسالشه؟

تو رو خدا هر کی هر طور که دوسداره با دل پاکش برام دعا کنه طلاهام بهم برگردن 😭😭😭😭
بی اعتماد هم هس کلا خیلی گیر بود ار اول تا آخر الان خانواده ام میگن جدا شو راحت شی تا بچه نداری ولی ...

گوش کن عزیزم خیلی خوب به این حرفم دقت کن روزهای دیگه در آینده همون مردمی که میگی یا بخاطر حوادث روزگار یا چیزای طبیعی از دنیا میرن اونا با تو زیر یک سقف زندگی نمیکنن اون مردم در قبال زندگی تو احساسات تو هیچ مسئولیتی ندارن این خودتی که در قبال خودت و آینده و جسم و روحت مسئولی 

اون مردم میمیرن و میرن اما تو میمونی و یک جسم و روان داغون با یه زندگی که هیچیش معلوم نیست خدای نکرده حتی پای یه بچه بی گناهم به چنین زندگی باز میشه 

پس خوب فکر کن 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

از اینکه در آینده نتونم اعتماد کنم به هرکسی از حرف مردم با نگاه هاشون

ببین اینجوری بهتره هرچی سخت تر اعتماد کنی بیشتر به جزئیات کوچیک تو اخلاق و رفتار مردم توجه میکنی بهتر‌میتونی انتخاب کنی .

کاری به مردم هم نداشته باش تا خانوادت کنارت هستن

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

رفتیم درست بشو نیست بددهن وشکاک نیست واینکه دست بزنم نداره پولم اگه داشته باشه خرج میکنه نداشته باشه ...

من دوساله تو خونه خودمم ولی به نظر پدرم هر کسی که این دعواهارو داخل عقد داره ۳۰ سال دیگه هم بگذره درست بشو نیست من اویل به پدرم نگفتم ولی اشتباه کردم گفتم درست میشه ولی نشد که بدترهم شد حتی تهمت هم بهم زد ولی بعضی موقع ها فکر میکنم یا روانیه یا زنه دیگه ایی داره  

من دوساله تو خونه خودمم ولی به نظر پدرم هر کسی که این دعواهارو داخل عقد داره ۳۰ سال دیگه هم بگذره در ...

چه تهمتی مثلا؟اگه حامی داری تو رو خدا خودتو خلاص کن کاش منم بابام بود اونوقت غمی نداشتم.

تو رو خدا هر کی هر طور که دوسداره با دل پاکش برام دعا کنه طلاهام بهم برگردن 😭😭😭😭
گوش کن عزیزم خیلی خوب به این حرفم دقت کن روزهای دیگه در آینده همون مردمی که میگی یا بخاطر حوادث روزگ ...

اره خودمم به این خیلی فکر میکنم تصمیم گرفتم که جدا بشم به هیچ چیز و هیچ کس توجه نکنم تا عصابم خورد نشه فقط از این میسوزم که بهترینارو براش تامین کردیم چه خودم چه خانواده ام بهترین جهیزیه بهترین عقد همه چی تموم دیگه از هر لحاظی ولی درک نداشت 

اره خودمم به این خیلی فکر میکنم تصمیم گرفتم که جدا بشم به هیچ چیز و هیچ کس توجه نکنم تا عصابم خورد ن ...

اتفاقیه که افتاده و کاریش نمیشه نمیکرد تو غصه بخوری هیچی حل نمیشه 

آدم همیشه باید قوی باشه تحملت زیاد باشه 

تو  این دنیا دووم آوردن کار سختیه 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

اره خدارو شکر ولی مادرم تو این سه سال اندازه ده سال پیر شده

خدا حفظش کن برات 

وقتی تو خوشحال بشی اونم خوب میشه نگران نباش قدر خانوادت رو خیلی بدون 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

چه تهمتی مثلا؟اگه حامی داری تو رو خدا خودتو خلاص کن کاش منم بابام بود اونوقت غمی نداشتم.

مثلا پسر دایی ام میچسبوند به من انگار من با اون دوست بودم درصورتی که پسر دایی ام ۴ سال از من کوچکتر بود 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز