2777
2789

سلام

ما سمت کرج هستیم. از فامیل فقط پسر یکی از نزدیکای شوهرم تو شهرمونه. زن و شوهر کلا بچه و بیشعورن.

اوایل وسط ظهر میومدن وقت ناهار بدون زنگ زدن.ترفندشونم این بود که اول تلفن میزدن میپرسیدن کجایی چکارمیکنی منم نمیدونستم میگفتم خونه ام میگفتن ما ده دقیقه دیگه دم درخونتونیم.بعدمنم نمیتونم تعارف نکنم آخه موقع ناهار خوردن و پسرم بود نمیشه برای بچه غذا نگذاشت بعد میگفتن نه نخوردیم منم غذا درست میکردم تند تند

چندبار اینجوری شد باشوخی بهشون فهموندم بایدزنگ بزنن تازگیا درست شدن.


سرسفره زنش اندازه یک بشقاب پر و نصف توی بشقابش برنج میکشه بعد نصف بشقاب سهم خورشت خودش و شوهرشو میریزه رو برنج بعد قاطی میکنه بعدمیخوره🫢 مجبور شدم پاشم ظرف خورش اونارو پرکنم بیارم گذاشتم تو سفره همون موقع سریع قاشق کرد توش یا گوشت دیگه هم برداشت!! خیرسرش تهران بزرگ شده! بعد حرف میزنه بادهان پر اونم جوریکه غذا جلوی دندوناش جمع شده و...🫣

براشم مهم نیست بچه ش غذا رو تو دستاش میگیره دور خونه راه میره فقط به بچه ای که دوسالش هنوز نشده میگه نرو میریزی انگار بچه میفهمه!

سرهمین قضیه چندروز پیش دخترش قشششنگ داشت میرفت زیر ماشین فقط بهش میگه مگه نگفتم نرو پیش ماشینا! 

خلاصه اصلا هیچی رعایت نمیکنن تو فامیلم به حرف بردن و آوردن معروفه.

ظرف غذا بهش دادم اولا قابلمه دادم چدن بود تهشو انگار با قاشق کنده بودن چندروز پیشم درپلاستیک ظرفمو آب کرده بود با حرارت میگه بچه دندون زده!

 اینا یه بخش خیلی کوچیکشون بود.خواستم عمق فاجعه رو بفهمید. هرچی زنگ نمیزنم خشک رفتار میکنم یا نمیرم خونه شون یا بهانه میارم که نیستیم خونه تا رفت و آمد رو کم کنم فایده نداره!

چی بگم که  شر هم نشه تو فامیل شوهر و خانواده ی نزدیک شوهرم؟ نگن اینهمه زحمتشو کشیدیم پسرم میره خونه ش اینجوری گفته! 


یا صاف و ساده بهشون بگو شرایطشو ندارم یا اگر خیلی سختته بگو دارم میرم جایی یا خستم و حالم خوب نیست

اما اگر قبول کردی غذا درست کنی و نگهشون داری دیگه مهمون داری کن و واست مهم نباشه چقد میخوره و چیکار میکنه 🤷🏻‍♀️

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نمیفهمن بخدا! باورت میشه؟ من موندم تو شعورشون. مثالهم زدم براشون حتی

چند بار بگو نشد به مادر شوهری کسی بگو     من خودم همیشه حرفمو میزنم حوصله داستان ندارم

فقط 19 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
مهم نیست مردم چی میگن ، تا وقتی به خودت الکی زحمت میدی اوضاع همینه ، دفعه ی بعد غذای خودتون رو بیار ...

اون اول ها که سرزده میومدن منم تخم مرغ سیب زمینی و املت گذاشتم تا بفهمن. بعدش یکبار داشتیم حرف میزدیم درباره تعارف زیادو.. گفتم من اصلا زیادی تعارف نمیکنم تا مهمون راحت باشه پسره برگشته جلوی داداش بزرگم که از کل ماجرا بیخبره میگه آخه تخم مرغ سیب زمینی هم تعارف داره مگه!! داداشم بعد بهم گفت تو چرا جلوی مهمونت این چیزا رو میذاری؟ 

آبرومو برد بیشعور. بهش گفتم میخواستی سرزده نیای اما فایده نداشت

نیمرو یا املت درست کن اینجور وقتا.بگو من هول هولکی دوست ندارم غذا درست کنم. دیگه سرزده اومدید دور هم ...

الان به حناجون۲ توضیح دادم اینقدر بیشعورن انگار نمیفهمن این چیزارو

اون اول ها که سرزده میومدن منم تخم مرغ سیب زمینی و املت گذاشتم تا بفهمن. بعدش یکبار داشتیم حرف میزدی ...

باید مثل خودشون پررو باشی ، ، همون تخم مرغ و سیب زمینیتو درست کن ، به هرکی بگی رفتارشون اینه ، حقو بهت میدن

چند بار بگو نشد به مادر شوهری کسی بگو من خودم همیشه حرفمو میزنم حوصله داستان ندارم

آخه وقتی باردار بودم سر یه قضیه ای دو ماه تونه مادرشوهرش موندم خیلی زحمتمو کشیدن. اوناهم خیلی خوبن کل فامیل شوهرم خوبن این پسره و زنش نمیدونم چرا اینجورن.میدونم حتما میگن اینهمه مهمونداری کردیم براشون حالا چندبار پسرم رفته هی غر میزنه. البته یکبار به مادرشوهرش گفتم فایده هم نداشت 

باید مثل خودشون پررو باشی ، ، همون تخم مرغ و سیب زمینیتو درست کن ، به هرکی بگی رفتارشون اینه ، حقو ب ...

آره تقصیر خودمه دلم نمیاد یه کاری کنم ناراحت بشن بعد تنهایی خودخوری میکنم. 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792