من با مادرم و یکی دوتا دوستاش دورانه داریم یبارم مسافرت رفتیم من اگرم برم اینجوری میرم
بعد این میاد مقایسه میکنه کار خودشو میگه پس توام با بابات نرو
میگم من واس خرید یا دکتر و کار ضروری میرم
تو داری میری تفریح
یا مثلا دورانه من وقتیه که اون سر کاره واصلا براش فرقی نمیکنه
تازه کلی قبلش ازش نظر میخام میگم یوقت نکنه تنها باشی کی بگیرم یا برم دورانه
ولی اون در کمال نامردی برنامه ریزی کرده بدون اینکه من بدونم
میکه دیگه نمیتونم کنسل کنم زشته
اگه راست میگی تو مهمونیت رو کنسل کن بهش میگم مرد حساب من اینهمه باتو هماهنگ کردم که ببینم خونه ایی یا نه تنها نباشی حتی خودت گفتی دعوت کن زشته
ببین خیلی نامرده فقط میخاد اذیتم کنه