آیا این آدم مزاحمه❓ صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 2036

میخواد کرم بریزه از جنبه ت هم مطمئن بشه بار دیگه که پیام داد باهاش عادی صحبت کن کنجکاو بازی در نیار ...

راستش میترسم جواب بدم چون احتمال یافامیله یااینکه منو میشناسه واگه جواب بدم دردسرمیشه برام

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم

1403/09/04

|

20:31

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 2036

احتمالا از فامیله ک شاید دوستت داره ولی پا نده

اگه میخواستم پابدم که توی این چندماه داده بودم😅

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم

1403/09/04

|

20:31

بدون_نام_

عضویت: 1402/12/29

تعداد پست: 3310

اگه میخواستم پابدم که توی این چندماه داده بودم😅

افرین ولش کن

1403/09/04

|

20:32

rasta1388

عضویت: 1402/11/15

تعداد پست: 2892

راستش میترسم جواب بدم چون احتمال یافامیله یااینکه منو میشناسه واگه جواب بدم دردسرمیشه برام

پس سین نکن بلاک هم نکن

بلاتکلیف بزار خودش بیخیال میشه

1403/09/04

|

20:32

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 2036

پس سین نکن بلاک هم نکن بلاتکلیف بزار خودش بیخیال میشه

اینم امتحان کردم ولی باز پیام میده بیخیال نمیشه چیزای چرت میفرسته برام

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم

1403/09/04

|

20:33

nika_007773

عضویت: 1402/05/16

تعداد پست: 11018

بنظرمنم آشناست ولی هر اصلا معرفی نمیکنه خسته شدم ازدستش

خب خجالت میکشه بیچاره😂

اسی محترم وقتی میخای عکس بزاری همون دفعه اول بزار ما نه وقت داریم نه حوصله سریع میریم تاپیک بعدی نظرات کمی میگیری ما اگه حوصلع داشتیم اینجا چیکار میکردیم😒😒

1403/09/04

|

20:34

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 2036

خب خجالت میکشه بیچاره😂

نمیدونم،ولی اگه خجالتی بود این همه پیام نمیداد😂

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم

1403/09/04

|

20:34

nika_007773

عضویت: 1402/05/16

تعداد پست: 11018

نمیدونم،ولی اگه خجالتی بود این همه پیام نمیداد😂

تو که نمیشناسیش😉😂

اسی محترم وقتی میخای عکس بزاری همون دفعه اول بزار ما نه وقت داریم نه حوصله سریع میریم تاپیک بعدی نظرات کمی میگیری ما اگه حوصلع داشتیم اینجا چیکار میکردیم😒😒

1403/09/04

|

20:35

amir_artan

عضویت: 1403/03/28

تعداد پست: 301

بنظرت دلیل اینکه یه مرد اینکارو انجام میده چیه؟

با کسی تو رابطه نبودی ؟

1403/09/04

|

20:38

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 2036

با کسی تو رابطه نبودی ؟

نه اصلا

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم

1403/09/04

|

20:57

amir_artan

عضویت: 1403/03/28

تعداد پست: 301

نه اصلا

طرف آشناست

حالا از کجا آشنایی داره مشخص نیس

1403/09/04

|

20:59

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 2036

طرف آشناستحالا از کجا آشنایی داره مشخص نیس

اره انگارآشناست ولی موندم چرا اینکارومیکنه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم

1403/09/04

|

21:00

amir_artan

عضویت: 1403/03/28

تعداد پست: 301

اره انگارآشناست ولی موندم چرا اینکارومیکنه

این سری بلاکش نکن

باهاش حرف بزن بالاخره یه جا خودشو لو میده

1403/09/04

|

21:02

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 2036

این سری بلاکش نکنباهاش حرف بزن بالاخره یه جا خودشو لو میده

میترسم چون اگه فامیل وآشناباشه برام بدمیشه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم

1403/09/04

|

21:03