خب اینجوریه که منو و نامزدم یه کلاس مهارت باهم ثبت نام کردیم و حدود ۲ ماهه داریم میریم بعد یه دختره اونجاس این از روز اول به دل من ننشست این اولش یه تیپ کلا جدا از من داشت بعد کم کم حس کردم رنگ لباسایی که ست میکنم و مدلشونو میپوشه بعد هی میچسبید به نامزدم آقای فلانی شما اینو بلدین اونو بلدین نامزدمم یک بار فقط جوابشو داد گفت نه بعد یه روز هودی ست پوشیده بودیم به من گفت حس نمیکنی لباست پسرونس استاده گفت مگ هودی پسرونه دخترونه داره گفت آره بعد نگاه من کرد منتظر جواب بود گفتم حس نمیکنی چشت زیادی هرز میپره و تو همه چی دخالت میکنی هیچی نگفت از اون روز باهام لج افتاد
اومده بود پیام داده بود به نامزدم گفته بود خیلی نامزدت بی ادبه من چون شخصیت خودمو بالا دیدم جوابشو ندادم یه تذکر بهش بده نامزدمم جوابشو داده بود که آره اتفاقا باهاش دعوام شد که چرا بیشتر بهت نریده بعد بلاکش کرده بود بعد من موهام بنفشه چند تیکش کلا خوشگله خیلیا ازم میپرسن چجوری رنگ کردی بعد این روز بعد اومد موهاشو زرد عقدی کرده بود تقریبا نصف کلاس سرشونو انداختن پایین خندیدن ولی من به رو خودم نیاوردم بعد روز بعد با یه خط دیگه پیام داده بود به نامزدم که آره من بخاطر تو خاستگار رد کردم و کارایی که اون برات نکرده من میکنم و( اسکرینشم براتون میزارم ) نامزدمم رفت پلیس فتا برای مزاحمت شکایت کرد ازش و پیام براش رفت و هفته بعدش به ما زنگ زدن که بیاین اون جلسه ای هم ک توی اون هفته رفتیم کلاس پوزخند میزد بهم و از همه جا بیخبر بود بعد رفتیم فتا خانمی ک اونجا بود میگفت آقا رضایت بده بیخیال شو یکی دیگ میگفت والا ارزشش نداره چه بیکارین خلاصه دختره اومد و اون خانمه گفت دختر جون میدونی جرم مزاحمت چیه اولش به رو خودش نیاورد بعد زد زیر گریه منم با پورخند نگاش کردم آی بدونین دلم چه خنک شددددددددد بدونینننننننن دیگه خانمه اشاره داد ک بیخیال شین نامزدمم گفت اگه میخوای رضایت بدم باید بیوفتی دست و پای نامزدم اونم هی گریه میگفت بابام بفهمه جنازم میندازه تروخدا خلاصه سریع نامزدم بخشید و آخر نگاش کرد گفت ببین گوهشم به صدتا مثل تو نمیدم هری
وااااای واااااای میتونید تصور کنید چه حال خوبی داشتم ؟؟؟ وای مطمئنم خانوما اینو درک میکنن
داشتم میترکیدم از ذوق همش میگفتم تاپیک نزنم نکنه متوجه بشن کاربریمو ولی مهم نیست دیگه عمدا تو کامنت گفتم بخونین پاک کنم😂😂