مامانهایی که فقط یه دونه بچه دارین میشه بیاین

ماهم همینیم حس میکنم اشتباه کردم زودتر یه بچه دیگ نیوردم همش میگ مامان چرا هیچکی نیس باهان بازی کنه 

پسرم سه سالشه 

عادت کرده به کارتون بیشتر

یا نقاشی 

یا تنیس با خودم 

خیلی هم بیرون میریم جو گیره از بس تنها مونده هیجانیه

همسایه ام عزیزم ...

من خیلی از دست فک‌و‌فامیل عذاب کشیدم خصوصا طرف خانواده ی همسرم هرروز یه حرف و حدیث جدید داشتیم تو یک شب تصمیم گرفتم با هیچکس رفت و امد نکنم 

راستش من الان باردارم امیدوارم خواهر برادر خوب سازگار شن با هم 

باید الان بره پیش دبستانی 

هرجوری هست بزارش 

پسر من چهارونبم سالشه خیلی تنهاس ماهم جز خواهرم ک یه بچه داره رفتوامدی نداریم با کسی و امسال باوجود اینک سنش کم بود گذاشتمش مهد جدیدا هم سعی میکنم باهاش بازی کنم اینقد ک دلم برا تنهاییش میسوزه

۵سالو نیمشه همش دنبال منه و فقططططط سوال پیچم میکنه هرجوابی میدم بازم یه سوال دیگه از توش درمیاره باورت میشه میرم دستشویی دنبالم میاد اونجام سوال میپرسه ولم نمیکنه امسال میره پیش یکم سرگرمتر شده

۲سال و ۴ ماهشه

کتاب می‌خونیم 

خوراکی میخوریم 

بازی میکنیم مخصوصا بازی های جدید که هم دست ورزی داشته باشه هم بار آموزشی داشته باشه 

یکم کارتون میبینه که اون تایم من ناهارشو آماده میکنم

خودش تنها بازی می‌کنه

ناهار میخوریم

می‌خوابه 

بعدش باباش میاد با اون سرو کله میزنه

اخلاقشون چطوره

اگه هوا خوب باشه مث امروز میبرمش پارک .اونجام دوست پیدا میکنه.پسره سه سالشه.شبام میریم بیرون.با کسی رفت امد نداریم خانواده خودم شهر دیگه ن ماهی ی بار میریم

خودم آره خیلی 😅😅ولی همسرم و پسرم اصلا 

پسرم میگه بعضی وقتا دلم میگیره که بزرگ بشم نه خواهری نه برادری هیچی ندارم 

همسرمم میگه سنمون بره بالا ممکنه پسرمون از ایران بره هیچکس دورمون نیست 

خودمم بشدت طرفدار تک فرزندی هستم ولی خیلی ناراحتم چرا نذاشتم یه بچه ی دیگه گیرم بیاد الآنم دیگه ۴۰ سالمه تقریبا یک سال هم جلوگیری نکردم ولی بچه دار نشدم دیگه 

هر روز پسرمو می بردم پارک فرهنگسرا بازیای دو نفره و ...

والا من یه خواهر بزرگتر از خودم دارم ارزو میکنم بمیره بچگیم در حد یکی دو سال بازی کردیم 

بیخیال تک فرزندا عشق دنیارو میکنن خودت میتونی باهاش رفیق باشی کلاس زبانی چیزی بزار با بچه ها گرم میگیره زبانشم قوی میشه

ای جان😂😍

کتابم میخونید