پشت کنکوریم
رفتم کتابخونه ای که هیشکی رو نمیشناختم.کم کم دخترا دیدن زیادی درس میخونم اومدن سمتم و باهام حرف زدن و یهویی وسط درس خوندنم مشاوره میخوان و...
حتی ناهار هم با ارامش نمیتونم بخورم.میان پیشم میگن با هم بریم ناهار بخوریم مثلا میخوان انگیزه بگیرن از هم کلام شدن با من
هر خوراکی میخورن بم تعارف میکنن ولی بخدا تمرکزم به هم میریزه
میزای دورمو اشغال میکنن و من وسط درس خوندن سنگینی نگاه احساس میکنم تمرکزم به هم میریزه😭
هرکی رد میشه هی میگن وای چقد درس میخونی و...
انقد بم گفتن که امروز کاملا بی سابقه سرگیجه گرفتم اومدم خونه😭
جای دیگه هم نمیتونم برم چون فقط این نزدیکمونه
خونه هم نمیتونم بخونم