جای ناراحتی زیادی داره؟ ناراحتم و حس میکنم پدرم و ناامید کردم...
نمیدونم من چرا اینطوری هستم اصلا نه صبر دارم و نه تحمل شکست رو.
آدمها بارها به طرز ناجوری زمین میخورن و بعد بلند میشن این اتفاق بارها و بارها براشون میافته ولی باز کارشون رو از سر میگیرن... اینطوری بودن رو میپسندم.