قدیم بچه ها میودن اذیت میکردن تو را
مادرش سکوت میکرد پدرش میگفت بچه است خب بزار بازی کنه مگه چی میشه (بعضی وقت ها مادر بی ادب تر بودش حتی )
۳ روز پیش بچه پسرخاله امو اومد با من بازی کرد ماشالله چقدر مودب حرف گوش کن با ادب بودش
تازه مامانش هم بهش میگفت
اجازه بگیر
اینجوری درست هستش اونجوری غلط هستش
چقدر قشنگ حرف میزد این دختر
یک سال و نیم اش بود
جا مدادی باز کرد
دونه دونه مداد گذاشت زمین نقاشی کشید مجدد گذاشت سرجاش
بچه های قدیم که الان بزرگ شدن
ده مرتبه میگی
مجدد میگن میگن یکبار دیگه بگو
آخر رتجب مسائل معیشتی این چزها شروع به حرف زدن میکنن