قبلش بگم اینا در کل با هم فامیلت اما ن فامیل درجه یک
پارسال دعوا شد بر اثر نادونی چند تا بچه دعوای بزرگی شد دو نفر کشته شدن اون دوتا پسر عمه هام بودن
ک پسر دایم زده بودنشون با تفنگ
یکی به پسر داییم گفته بود آره بیا ک اونا دارن پدرتو میزنن اون احمقم اومد صحنه یجوری بود ک انگار واقعا زدن پدرشو بدون اینکه بپرسه چی شده شروع کرد ب تیر اندازی ک دو نفر کشته شدن اون میگه هر دوتا رو من زدم اما اینا میخوان دو نفر اعدام بشن یکی بی گناه داداشش منظورشونه اون طفلی هم از پارسال زندانه میگه من نزدم اینا میگم ن تو زدی حالا شاهد خواسته هیچکس حاضر نمیشه بره قصم بخوره بعد دیروز بابام رفته بود دادگاه چون خواسته بودنش
اونم رفته اما شهادت دروغ نداده
حالا داییم بهم پیام داده ک بابات رفته شهادت دروغ داده اگه این بچم بیگناه اعدام بشه من فلان میکنم بهمان میکنم