قرار نبوده شوهرت ب خواهر برادرش بگه. مادر شوهرت زحمتشو کشیده
اشکال نداره دیگه حالا کسی بفهمه...منم ۳ماهم بود به هیچکس نگفتم شوهرم خارج از شهر کارمیکرد دوماه یبار میومد خونه به اونم نگفتم نه مادرم نه مادر شوهرم ...صبحا که یکم ویار داشتم یواشکی میرفتم تو دسشویی بالا نیاوردم بعدش میخوابیدم .شوهرم یبارهمون اوله بارداریم اومدورفت دوباره سره کارش باردون که اومد بهش گفتم😁دیگه اونم با ذوق رفت به مادرشوهرم واینا گفت
بگو شوهرت بگه
من دخترخالمو تا ۴ ماهگیش میدونستیم ولی ب بقیه چیزی نگفته بود چون میگفت چش میزنن🥲بیچاره بچه ی اولش ک سقط شد از بس هی بهش گفتن خوش ب حالت خوش بحالت این دومی رو فقط من و مامانم میدونستیم خالم گفت ب هیچکس نگفتیم واسه ۳ ماهگیش بگیم
بنظرم الان وقتشه بگی دیگه مراعات حالتو بکنن خانواده ی شوهرت☺️تبریکم میگم مواظب نینیت باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز