قبلا بهشون گفته بودیم هر اسمی نمیزاریم
نود درصد اسمش رو آرمان میزاریم
ولی روز زایمانم مادرشوهر که من بیمارستان بودم رفته بود به پدر شوهرم گفته بود اسم انتخاب نکردن تو اسمش رو بزار
اونم گفته بود مبین بزارند
وقتی اومدیم و گفتیم اسم بچه آرمان هستن البته من اون موقع خبر نداشتم چیکار کرده دعوا کرد اره رو حرف پدر شوهرت حرف میزنی و فلان و این چه اسمیه حرمت نگه نمیدارید
و فلان تا وقتی که کم مونده بود به خاطر مادر شوهرم پسرم و از دست بدم
پنج روز بیمارستان بودم وقتی برگشتیم به شوهرم گفتم به هیچ وجه قبول نمیکنم اونا اسم بچمو مبین بزارند اونم قبول کرد
هر کیم هر چی گفت
گفتم شوهرم اسمش رو انتخاب کرده
در کل این یه درصد از رفتار و حرفاشون بود تا امروز که پنج سال هست باهاشون زندگی میکنم وقتی بشنوی چه چیزای دیدم و شنیدم
گوشات صوت میکشه