من و همسرم تازه ازدواج کرده بودیم من بهش پیشنهاد دادم خرید عروسی نکنیم، عروسی نگیریم با یه عقد محضری ساده ازدواج کنیم و تو پول عروسی و خرید و طلا رو بیار وسط منم ماشینم رو بفروشم
استقبال کرد و قبول کرد
4 سال قبل بود ماشین من قیمتش 650 تومن شد و پول همسرم برای خرید طلا و عروسی 400
آپارتمان خریدیم و گفت میزنم به نامت
رفت خونشون فردا که داشتیم می رفتیم سند بزنیم مامنش بهش یاد داده بود 3 دانگ رو بزن به نام بابات...
بعد فک کن باباش هیچی نداره ماشین زیر پاش خونه و مغازه ش همه به نام مادر شوهرمه...
بعد خونه و ماشین دامادشون به نام خواهر شوهرمه...
زورش اومده بود خونه ای که نصف بشتر از پولش مال من بود رو به نام من بزنه
تازه اگه میخواستم طلا سر عقد بگیرم و عروسی و ... همون 400 تومنم نداشت...
مادرشوهر است دیگه فکر میکنن خودشون و دختراشون پرنسس هستن ولی عروسی که میارن از سر جوب پیدا شده و کوزته...