2777
2789

ما سنتی بهم معرفی شدیم و همو پسندیدیم تا اینکه آقا گفت تو تو دوره ی عروسی جدا شدی من عقد بودم و فلان و به درد هم نمیخوریم.

بعد سر یه کاری تو ادارمون من بهش پیام دادم اونم گفت بریم چایی بخوریم خلاصه گفتم نه

دوباره رئیسمون گفت باید فلان بخش بری منم رفتم بهش پیام دادم اون بخش چجوریع

چون نمیشناسم بقیه رو  توضیح دادو و در آخر

گفت بیایین بریم بیرون و کافه 

بعد قبول کردم

الان راجع به خانوادش و خودش میگه اما مستقیم اسم ازدواج نیاورده منم نپرسیدم چون یه جوریه

بیرون که میریم از کارش میگه و خودش

بچه ها قصدش چیه به نظرتون 

چیزی خارج از عرف نگفته

دعا کنید برم🇨🇦

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اون گفته ب درد هم نمیخوریم بعد  هر دفعه پیام میدی بعدی میگی این جونور ؟

 عزیزم حتی اگه کارت واقعا گیرش بود بش پیام نده  

یکی از مهمترین ویژگی های آدمای   (*  امن *) اینه که دیگران نسبت به کلام و عمل   او  ((* نگران * )) نیستند 

ناراحت نشو ولی الان تو اویزونشی اینم میگه چراغ میده بزار باهاش باشم من جات باشم خودمو با چایی دعوت کردنش گول نمیزنم

کاربری سال۹۸ کاربریامو ترکوندن لطفا گزارش میزنید حداقل بگید 

چرا همون اول که ردت کرده دوباره بهش پیام دادی؟ فرض میکردی اون نیست از کس دیگه می پرسیدی سوالاتو

انگار خودتونم بی میل نیستید 

ناراحت نشیا اما حس آویزونی بهم دست داد

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگه🍀

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز