بابا اون فقط یه بچس بچه میفهمی من درسته مجردم ولی پسر دخترداییم هروز پیش منه از بچگی من بزرگش کردم اونم پدر ومادر و خاله و عمه و عمو و مادربزرگ وپدربزرگ دارع ولی همش پیشه منه من هیچ مشکلی نداره الان۲هفتس که خونمه من هیچ مشکلی ندارم
سخته...بچه بیار
نگو اینجوری ...
من ۱۶ سالگی یتیم شدم . همیشه دوست داشتم یکی از دوتا داداش های بزرگترم برام جای پدرمو پر کنند .یه کم برام مثل پشتوانه باشن، مثل تکیه گاه ، یه خورده کم مثل بابا .. ولی نبودن هیچ وقت ....
هنوز که هنوزه حسرت پدر داشتن تو دلمه .
اون طفل معصوم که فقط ۷ سالشه و یتیم شده .
چه عیبی داره داداشش یه کم غم یتیمی رو براش کمرنگ کنه.
منم متاسفانه شرایط خواهر شوهر شما رو داشتم. چند سالی دوران مجردیم خونه ی زن داداشم موندم، رسما عذاب قبر بهم داد، کاش هیچ وقت قبول نمیکرد که باهاشون بمونم. سه سالی که خونه ش بودم بدترین ضربات روحی رو خوردم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز