2777
2789

ی متن میخوام اولشو یکم کمکم کنید از زبان ی شخص ک دیوونه هست میخوام یجور باشه ک شاید دیوونه ها جهان رو ب صورت واقعی میبینن شاید ادم ها توی چارچوب زیادی هستمد ی همچین مایه هایی

جمله اولشم ب من میگن دیوونه میدونی چرا؟!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به من میگن دیوونه میدونی چرا؟ چون نمیخوان واقعیتا رو بشه چون دیونه ی واقعی خودشونن.. دیونه ی تاریکی دیوونه ی جهل دیوونه ی قدرت دیوونه ی پول

اره من دیوونم چون نمیتونم ساکت باشم و مث یه دیوونه ی واقعی رفتارکنم.. دیوونم چون ازبند دروغ بریدم و ب سمت حقیقت میدوم 

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه

شاید بخاطر دلبستگیم زیادم به گل های تو حیاطه اخه میدونی من گاها شنیدم وقتی باهم صحبت میکنن میگن من عجیبم اینو مطمنم که وقتایی که بارون میزنه اینا دلشون میخاد ی سقفی داشته باشن وقتی به مامان گفتم خندید و گفت تو دیوونه ای...

 ❤️اگه ی دنیارم بگیرم باز رسیدن به تو بزرگترین برد زندگیم بوده دلبر❤️

به من میگن دیوونه میدونی چرا؟

از نظر این مردم کسی که با اونها نظرش یکی نباشه سریع برچسب دیوونه بودن میزنند به اون.

من چرا دیوونه معرفی میشم؟ مثلا من میگم تو این دنیا هر کسی قاتل هست رو که نباید اعدامش کرد باید نوازشش کرد به اون محبت کرد و تمام هیچ و پوچ و سیاهی زندگیش رو از اعماق وجودی قلبش بیرون کشید قلبش رو باید صاف کرد بجای خاتمه دادن به زندگی شخص جدید باید زندگی دوباره ای به اون هدیه داد ولی مردم وفتی این رو میشنون میگن تو دیوونه ای دیوونه

شاید بخاطر دلبستگیم زیادم به گل های تو حیاطه اخه میدونی من گاها شنیدم وقتی باهم صحبت میکنن میگن من ع ...

همه به من میگن دیوونه...میدونی چرا؟؟!

چون نمیخوان واقعیتا رو بشه 

چون نمیخوان قبول کنن که دیوونه واقعی خودشونن 

اونا یه مشت دیوونه به ظاهر سالمن

دیوونه ی پول...دیوونه ی عشق...دیوونه ی قدرت

من دیوونم چون توی چارچوب اونا نیستم 

چون از بند دروغ بریدم از زندگی ظاهری بیزااارم 

من زندگی خودمو دارم

من خودم التماس اون حیوون برای یه نوازش رو شنیدم 

من دیدم که وقتی بارون میزنه خاک قطره های بارونو ب بغلش میکشه و در گوشش از دلتنگی حرف میزنه

من اون نورای رنگی باطن ادمارو دیدم 

الانو نبین اینجا زندونیم من زندگی قشنگی داشتم تو دنیای خودم

الانم گاهی چشمامو میبندم روحمو تا هرجاااا بخوام پرواز میدم میرم تو دل ابرای گریون 

تو رویام خبری از دست بسته نیست اونجا رهایی مطلقه 

تو هرجا دلت بخواد میری

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز