خوب من همسرم هیچ خریدی برای من نمیکرد
همش میترسیدم خسیس باشه
حتی ب مشاور هم گفتم میگفت خیلی کارهاش عجیبه
ما سنتی ازدواج کردیم
من با اینکه شاغل بودم و تحصیلات دانشگاهی داشتم ولی نه برادر داشتم نه تا حالا با پسری رابطه داشتم هیچ تجربه ای نداشتم
مادرم فکر زندگی و تفاهم بود بهم گفت ب فکر مادیات طلا نباش
من سرویس طلا
آینه شمعدون
ساعت و چمدون و خلاصه خرید عروسی هیچی نداشتم
همسرم خودش تک و تنها بدون هیچ پشتوانه ای بود
الان میخندم ولی اون زمون واقعا زار میزدم
خیلی دو دل بودم
اونم درونگرا بودو ...