2777
2789

ازنظر قيافه و خانواده وشغل عاليم خواستگار هم زياددارم ولي اوني كه ميخوام نيست به جز اين اخري كه اومدن خونمون خيلييي خوب بودن خانوادش خيلي پسنديدن باپسره صحبت كردم خيلي پسنديدولي الان فكرميكنم خيلي اون لحظه احساس غرور كردم و سختگيري هاي بي مورد داشتم بازم پسره خوب برخورد كرد ولي ديگه پيگيرنشدن الان ٤٠روز گذشته داغونم داغووون اين همه دعاكردم براي همسرخوب وخدابهم داد ولي من اشتباه كردم خيلي ازخداخواستم يك فرصت ديگه بهم بده حالم واقعا بده ادميم كه دلم نميخواد خانوادم ناراحت بشن جلوشون خندون وشادم ولي شبي نيست اشك نريزم نذر ١٢٤٠٠٠صلوات كردم خيلي دلم روشن بود ولي الان ٤٠٠٠صلوات مونده تمام بشه و اضطراب بدي گرفتم  حافظ ميگيرم مياد خبرخوشي كه منتظرشي ميرسه ولي گاهي ته دلم خالي ميشه يعني خدا منو ميبخشه يعني خدا جبران خطاي منو ميكنه خيلي ازحضرت زهرا حضرت علي اصغر حضرت رقيه ازته دل خواستم واقعا مضطرشدم بگيد چيكاركنم خيلي كمك ميخوام 

نفهمیدم چی میگی.بخوادت زنگ میزنه دیگه.لابد نپسندیده.بیخالش شو قسمتت به وقتش نیاد

يعني نبايد يك تماس ميگرفتن نظرشونو بگن مااصلا فكرشوهم نميكرديم اينقدر كه انگارپسنديده بودن من حتي هفته بعدش خواستگارداشتم گفتم فعلا نميتونم چون مطمين بودم تماس ميگيرن ولي حتي يك تماس نگرفتن كه اطلاع بزن مثلابگن كه منتظر نمونيم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

يعني نبايد يك تماس ميگرفتن نظرشونو بگن مااصلا فكرشوهم نميكرديم اينقدر كه انگارپسنديده بودن من حتي هف ...

والا میگی خاستگار زیاد داشتی پس باید برونی همه این چیزارو رعایت نمیکنن.بعضیا میرن که میرن.نه تماسی نه چیزی 

والا میگی خاستگار زیاد داشتی پس باید برونی همه این چیزارو رعایت نمیکنن.بعضیا میرن که میرن.نه تماسی ن ...

همشون خودم جواب منفي ميدادم اين يكي اولين باربود بعدشم تو مراسم همش ميگفتن توروخدا به مادختربدبن و اذيت نكنين و اين حرفا طوري كه همه ميگفتيم اينا چقدر اصرارداشتن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز