من انقد دوستدارم خواب پدرشوهرم ببینم ولی نمیاد به خوابم
فقط یکی از دختراش زیاد خوابشو میبینه
چون زیاد به هم وابسته بودن و همو دوستداشتن
دیشب خواب دیدم عمه خدا بیامورزم تو کوچه گدایی میکنه دستشو گرفتم آوردم خونه دخترش دخترشم میگه من نمیتونم ازش مواظبت کنم بیرونش میکنه بعد میبرم خونه خودمون مامانم اول راضی میشه بعد میگه پنج سال باباتو تر و خشک کردم الان نوبت عمت شده مامانمم بیرونش کرد از خواب بیدار شدم
من چندین سال هر شب برای مادر بزرگم قبل خواب فاتحه مبخوندم،ولی به خوابم نمیومد یه بار گفتم اکه صواب اینا بهت میرسه بهم بگو،خواب دیدم یه جایی هستیم سفید میز صندلی سفید ولی مثل این سفید نبود،مادر بزرگم دوتا لیوان نمی‌دونم بستنی بود آبمیوه بود آورد یکی داد به من یکی خودش برداشت نشستیم بخوریم بیدار شدم،ولی خوشحال بود
همش برای گربه ها و پرنده ها به نیتش غذا میذارم به خیلیا کمک میکنم اینایی که نیازمندن ، براش دارم نماز هاش که هیچوقت نخونده رو همشو میخونم براش صلوات میفرستم استغفار میکنم سوره میخونم میرسه بهش همه اینا ؟ کاش برسه واقعا حتی آب هم میخورم میگم ثوابش برسه به فلانی..
من داداشمو از دست دادم
از زمان رفتنش هیچوقت تو خواب ندیدمش
فقط مامانم یبار دیده بود اومده خونه میگه گفتم چرا اومدی گفته دلم برای زهرا(من)تنگ شده بود اومدم سر بزنم و برم اما تو خواب خودم اصلا
چند ماه پیش عمل داشتم به هوش اومدنی فقط میگفتم الان اینجا بود کجا رفت
جالب اینجاست بعد اون عمل دردام کلا تموم شد با اینکه احتمال داشت بازم دردام ادامه داشته باشن
پدرم از دنیا رفتن
یه بار یه خانمی پول خرو نداشت برای اتوبوس من گفتم من پول میدم به حای شما فقط برای پدرم فاتحه بخون
از ته دل فاتحه خوند
چند روز عمه ام زنگ زد گفت پدرم توی خواب بهش گفته که هزار هزار هزار بار مقامش رفته بالا
بعد ازون به بعد فهمیدم اینکه گره ای از کار کسی باز کنم به نیتشون خیلیی براشون خوبه
شش سال میشه بابام فوت کرده هیچ وقت به خوابم نیومده
شاید چون خجالت میکشه ازم
شایدم چون ازش راضی نیستم
