من یکیو چندسال عاشقانه تو دلم دوس داشتم بدون اینکه بفهمه البته اول حس کردم اون از من خوشش میاد منم از خدا خواسته چندسال بود ک عاشقش بودم واسش خیلی گریه میکردم راجبش خیال بافی میکردم با همه راجبش حرف میزدم خیلی ذوق داشتم ولی در ظاهر باهاش معمولی رفتار میکردم چون آشنا بود میترسیدم واسم حرف درآرن
اون از حس من چیزی نمیدونس
خیلی منتظرش موندم تا بهم بگه
ی عالمه نظرونیاز میکردم ک بهش برسم ولی نشد ک نشد😔😂
حتی بخاطرش رل نزدم چون نمیتونستم کسی غیر اونو تصور کنم
ولی اونم بهم نگفت بعد ازش متنفر شدم با خودم گفتم اگه خیلی میخواست منو بهم میگفت
خیلی ناراحتم بعضی وقتا میگم چقد اسگل بودم عاشق کسی شدم ک اصلا باهاش نبودم