همیشههههه مامانمم ناله کرده که پول نداریم
بخدا بچع بودم بستنی نمیخریدم میگفتم پول نداریم
هر عروسی و مهمونی شددد یک هفته قبلش اشک ریختیم که پول نیست
بعد دیدم مهمون میاد مامامم سفره میچینه از این سر تا اون سرررر در حالی کع به ما میگه گوشت نداریم
الان بیخیال شدممم
چیزی هوس میونم راحتتت میگممم
کرمی چیزی لازمم باشه سریع میگم
نمیدونم کارم درسته یا نه
در آمدمونم کمه ۱۵ تومته کلا