میزبان بدبخت یه کیکی خودش درست کرده آورده بود تا رفتیم بیرون یکی از همراهامون زنگ زد به یکی از دوستانش یا فامیلاش گفت کیکشون مزه خمیر میداد اونم زنگ زد به میزبان گفت یه دعوایی شده اصن آبروریزی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من خیلی خوشبختم از وقتی که یاد گرفتم هر چیزی در درونم هست را نشان دهم. من تمام احساساتم را دوست دارم و اطرافیانم را نسبت به آنهاآگاه میکنم.احساسات عزیزم بازی قایم باشک ما تمام شد.ترس عزیزم مرسی که مرا یاری میکنی خشم مهربانم مرسی که هستی ناراحتی عزیزم چه خوب که هستی دل شکستگی باشکوهم چه خوب که منفی های زندگیم را بهم نشان میدهی. شادی ' خوشحالی `دل خوشی `نفرت `و........
من یه بار خونه خالم نهار بودم خیلی برنج شور شده بود چون کلاس دانشگاه داشتم زودتر برامن آورد منم خوردم و دم نزدم ...شب زنگ زد گفت خاله جون تو چقدر با معرفتی خاله اصن به روت نیاوردی و کلی هم تشکر کردی😂