نه یعنی خدا بهش شانس داده که به عشقش برسه
این شرایطط عادیه عزیزم، همیشه اولین ها سخته ولی دفعه دوم بهتر میشی، دفعه سوم خوب خوب میشی.
من بعد فوت مادرم، کلا اولین ها برام بسیار دردناک و زجراور بود ولی میدونستم این لحظه را ناچارم تجربه کنم، کاریش نمیتونم بکنم فقط عقب میندازم وگرنه دردی ازم دوا نمیکنه،
وارد خونه شدن بدون مادرم
بیرون رفتن بدون مادرم
مهمونی رفتن بدون مادرم،
حضور درجمع خانواده بدون مادرم
جشن عقدم بدون مادرم
بچه دار شدنم بدون مادرم
دفعات اول سخت بود و همش گریه میکردم اول تا اخر
ولی زمان حلش کرد،
اومدن آدمای جدید بهترش کرد
داشتن یه آغوش گرم که گفت من همسرت میشم، مادرت میشم، دردودلت را به من بگو، گریه هات را تو بغل من بکن، اشکات را رو سینه من بریز، من هوات را دارم
دلم را آروم کرد، اشکام کمتر شد
ما زنها فقط به یک آغوش گرم و پناه و پشتیبان و دلگرمی نیاز داریم... همین