در ضمن من خیلی با این جاری جور نبوده نیستم چون یه شهر دیگه آن کلا، هیچمشکلی هم نداریم از قبل نمیدونم فازش چیه شما جای من بودین چه میکردید بیان راهکار بدید ؟
اولا برای حرص دعوت نکن
اینجوری نابود میشی خانوادست تا اخر با تو هستن هر روز یه چیزی هست که باید حرصشون بدی با حرص بخوری
بهداشم به خاطر شوهرت و چون خانواده اونن دعوت کن و احترام بزار به شوهرتن بگو‌فقط به خاطر اینکه تو و مادر پذرت برام ارزش دارین نمیخوام سردی تو خانواده از طرف من پیش بیاد
بنظرم تولد که سالی یکبار.. وبخاطر همسرت کوتاه بیا... دعوت کن اما موقع پذیرایی و... ازشون شما هیییچکاری نکن اصلا فرض کن غریبه هستن حتی به غریبه هم یه خوش امد و میگی به اینا نگو... سمتشون نرو که نبینی... فقط بیان و برن.
الان من یه چیزی بگم نریزید سرما
ولی وقتی دعوت نمیکنه یعنی دوس نداره بری بفد تو بله برون دخترش تو رو نگفته تو چرا دخترشو پا گشا کردی اصلا کلا قطع کن رابطه رو مت تولد نگم اون بسوزه و اون بلال خرید واسه ما نخرید ما سوختیم نداره که تمام کن رابطتو
درست میگه شوهرت . این کات کردنا و قطع ارتباط و تلافی ها واسه اونایی خوبه که سال به سال همدیگه رو نمی بینن و همین رو هم قطع میکنن راحت میشن . شما که هر هفته با همید و با مادر شوهر فضای مشترک دارید یعنی اگر شما قطع کنید اخرش اونا اونجا میان بازم توی زندگی شما هستن . بعد اگر چنین واکنش اشکاری نشون بدید دیگه یه جنگ اعصابی راه میفته براتون . انقدر کش پیدا میکنه تا دوباره مجبورتون کنن کوتاه بیاید . به نظرم این که شوهرتون ایراد اونا رو قبول داره خوبه . چون اینجوری رفتار شما رواز بزرگواری میدونه نه سادگی . و این که شاید برادرش هم گیر کرده این وسط و شوهرتون اینک میدونه و نمیخواد اونو از دست بده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز