خونه ماهم داشت پدرمونو دراوردن جنای اشغال
اره این چیزاواقعی وجالبه😁
خونه ی خواهرم اینا یه انباری هس..آبجیم میگه الان دوسه سال میشه یه جن که اصلا کاری بااینانداره اونجاس.میگه یه شب آبجیم دیده برق انباری روشن خاموش میشه..فکرکرده خیالاتی شده.بازچندشب میبینه یه صداهایی میاد به شوهرش میگه بعدمیرن میبینن چیزی نیس.باز دخترش یه شب میبینه برق روشن خاموش میشه و....به یه بنده خدا میگن اینجوریه و مامیترسیم چون بعضی شباشوهرش سرکاره نیس.طرف گفته برو فلانجادعانویس خوب هس بهش بگو.رفتن دعانویسه گفته اون یه جن بی آزاره پناه اورده انباری شما ..نه باهاش کارداشته باشین نه اون باشماکارداره.حالا اینم بگم قبل ازاین اتفاق یه خونه ی قدیمی روبروی خونه آبجیم اینابوده اونوصاحبش خراب میکنه بعدازاون دیگه این اتفاق براشون میفته..حتی اون شیخه گفته تواون خونه قدیمی زندگی میکرده وقتی خراب کردن اومده انباری شما..آبجیم گف دیگه یه مدت گذشت دیدیم کاری نداره اینا هم کاری ندارن و ترسشون کم شده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز