ازدواج اولم فقط ۴ ماه عقد بودم طلاق گرفتم ۲۵ سالمه پسرم دوماهه بعد از طلاق بچمو بهم میدن هیچی طلا ندارم شوهرم فروخته فقط حلقه و انگشتر مونده
اخلاق های شوهرم فوقالعاده بد دهنه دروغگوعه سابقه زندان داره معتاد به شیشه و هروئین هست اصلا بهم محبت نمیکنه بامن نمیخوابید چون آنقدر منتظر میموند من بخوابم اون بکشه بعدش تو حال خوابش میبرد ...وسایل دزدی میخره کلی دوست دزد و قاچاقی و اینا داره..
۳ ماه پیش زد گوشیمو شکوند گف من بچه معلول نمیخوام چون خانوادش گفته بودن فلانی تو بارداری گوشی بازی کرد بچش معلول شد الان سه ماهه گوشی ندارم میگه دوس ندارم بری اینترنت از زنا حرف یلد میگیری منظورش این سایت بود بهش گفتم تا گوشی مو نخری نمیام خونه اونم گفت نیا میخواستم ببینم اونقدر مردونگی داره گوشیمو بخره بزاره سر جاش یا نه بعدش به پدرش بگم بندازه کمپ دیدم نداره چون فرشمو سوزونده بود رفت یه طرح فرش سیاه خریده ۴ میلیون ..
قصد طلاق نداشتم بهترین سیسمونی و خانوادم خریدن چون ازدواج دومم بود ولی تو بارداری و بعداز زایمان اخلاقش بدتر شد
فکر میکردن اگه به خانوادش بگم اوضاع بهتر میشه که بهم گفتن تموم کنم زندگیو