مادرشوهرم داره الزایمر میگیره بعد

ببین اسی شده بزن به در قهر و دعوا ولی اصلا اجازه نده مادرشوهر دوباره زندگیت رو خراب کنه ، وقتی تو مسولیت قبول نکنی بچه هاش محبور میشن یه کاری بکنن دیگه آخر سر 

تو به فکر لذت و آرامش خودت باش هرچقدر روانت رو آروم تر نگه داری و استرس نکشی راحت تر بچه دار میشی انشالله  ، فکر بچه آینده ات باش کلاس یوگا شرکت کن ، کلاس های مادر فرزند شرکت کن کلا تو خونه نباش که ازت انتظار داشته باشن ، مهم تر از همه حتما برو تراپی چون این مشکلاتی که مادرشوهر برات ایجاد کرده و زخم زده باید از درونت پاک بشه تا بتونی با آرامش بچه تربیت کنی

ولی مادرشوهر که مادر نمیشه ... اونم همچین مادرشوهراییی و خوبی بهشون عین حماقته

عزیزم شما مشخصه هیچ اختیاری از خودت نداری و حرف حرف شوهرته ولی بدون همه اینا میشه عقده و یه فرد عصبی میشی اول به فکر خودت باش حتی همسرت هم در اولویت نیست که میگی دلم براش میسوزه اون دلش برای تو سوخت که مادرش این بلاها رو سرت آورد اصلا واکنشی داشت البته اگه حرفات واقعا درست باشه

ی چیز هم بهت بگم عزیزم وجدانت راحت کنم ... امام علی وپیغمبر هم با همه رافت و محبت وایمانی که داشتن سر دشمناشونو با شمشیرمیزدن ... حیف خودم هم اینارو تازگیا فهمیدم والا نمیزاشتم ی عمر ی عفریته هربار برینه بهم خدالعنتش کنه منم همش میگفتم پیره خرفته مادره حرمت داره ولی حقیقتن وقتایی که خون ب دلم میکرد و هرتهمتی که لایق خودشه به من میزد باید تف مینداختم توصورتش و با تبرمیزدن فرق سرش با حرصایی که بهم داد کچلی سکه ای گرفتم بخاطر عذابایی که بهم داد 

خو آخه این اصلا مراقبت نمیخواد که

پرستارم واسه راحتی بیشتر و تنها نموندنشه

خواهر برادرای همسرتم خیالشون راحته مادرشون خونه شماست خودشونو کنار کشیدن کلا وگرنه اینکه اونا دلسوزیشو نمیکنن یعنی یه جای کار میلنگه

به همسرت بگو خواهشا بیا منطقی حرف بزنیم و فکر کنیم. بگو منم بد مامانتو که نمیخوام

و همه چیو آروم و منطقی و با دلیل بهش بگو تا قبول کنه

با بقیم صحبت کنید

ببرید بزاریدش خونه خودش یه روز لج میکنه دو روز لج میکنه ولی آخرش مجبوره راضی بشه دیگه

به همسرت بگو تو که سرکاری بعد پرستار سالمند هم اینقدر بهش میرسه و خوش رفتارم هست اتفاقا، بگو سر هم میریم میزنیم دیگه مشکل چیه، اینجوری هرکس خونه خودشه همه چیم سرجاشه مشکل و جنگ و دعوا و قهر و اینام پیش نمیاد

نیازم نیست خونه رو بفروشید فقط اجاره میدید همشم خرج خودش میکنید

اصلا حرف فروش نزن

ددخاست بدم قبول میکنی؟

دقیقا مادرم سه سال پدرشوهرشو نگه داشت یعنی هقته ای نبود مادرم بخاطر ادرار مرده فرش نشوره ، یک آدم روانی هم بود میگفت صد مدل غذا درست کنید برام ، چرا رفتید زن و شوهر تو اتاق حتما دارید س ک س میکنید تهمت نبود نزده باشه از ۹ تا دختر و ۲ تا پسر دیگه اش هیچ کدوم نگهش نداشتن حتی یک روز و هزار جور حرف به مادرم زدن ، جاریش راهش نداده بود خونه پیرمرد تا صبح تو طویله خوابیده بود ، آخر هم مامانم الان انواع و اقسام مریضی و وسواس گرفته، فیبروم رحمی داشت ، دستاش مدام زخم میشه از شدت شستشو ،  هیچ کس هم ازش تشکر نکرد 

اونایی هم که اورد میدن الکی دم از خدا و پیغمبر میزنن فردا سر خودشون بیاد با هزار جور فحش و دعوا اجازه نمیدن از در بیاد تو طرف

آره حتما این کارو بکن پیام قبلمم ببین حتما با شوهرتم بشین صحبت کن

دیوارم یه سرچ ساده بکنی تو آگهیا هزینه پرستارو میبینی 

قبول کردم

خب شیش تا بچه خودشو زاییده دیگ عروسا و دامادارو که نزاییده نهایت اینه نوبتی کنن بمونه خونه خودش هر شب یکی از بچه ها بره پیشش بخوابه 

خونه دوم فروشم نمیخواد اجاره هم بدن خرج و مخارجش درمیاد