استاتر از عمق وجود درکت میکنم ،باتک تک کلماتت اشک ریختم منم شیبه جریان شما رو دارم , خیلی واقعا سخته، خدا بهمون صبر بده
طبق تجربه خواهرانه بهت میگم ... با سیاست رفتارکن به شوهرت مستقیم نگو نه نیارش نباشه نگهداری نمیکنم... بگو میترسم نگهداری کنم مسیولیت داره برام ... وانمود کن دوست داری ولی نمیتونی...به هزارو یک دلیل...ازگذشته ها هم حرفی پیش شوهرت نزن... به دختراش هم بگو ... چطورخودش به تو تهمت میزد اگه ی وقت جواب آزمایشش اومدوواقعا آلزایمرداشت ی وقت که تمهابودین بگو میخواست خفه ام کنه ... ی دروغ بگی و خودتو نجات بدی بهترازاینه که چندسال تحملش کنی و آخرش هم کلی حرف بشنوی...
قربونت برم عزیز دلم...خدا به دلت آرامش بده گلم، مردها اکثرا بی وفان عزیزم.... من هشت سال برای دختر شوهرم مادری کردم ولی شوهرم سرم بارها هوو آورد... هیچ چیز از این مردها بعید نیست... تنها راه همونیه که گفتم ... بخدا ما زنها جانی نداریم بخوابم ب کسی خدمت کنیم ... خودمون هم ضعیفیم... خدا کمک کنه افتاده نشیم.... قربونت برم عزیز دلم جوش نزن و غصه نخور بسپار دست خدا روزگار رو... از خدا می خوام کمکت کنه قشنگم.. هروقت دلت گرفت بیا نی نی سایت تو کلی دوست و رفیق اینجا داری که هممون دوست داریم
بله بعدا کلامی حرف بزنه اسی ، هنه میگن حالا مگه چیکار کردی؟ هر کاری ام کردی وظیفه بوده ، اصن میخاستی نری یا خودمون میرفتیم یا پرستار می‌گرفتیم، در هر صورت کاپ بهش نمیدن ، یسری اومدن اینجا نظرات مزخرف میدن یه عده چون آقان و پرو ، یه عده هم چون سر خودشون نیومده شعر میگن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز