ولی نبود پری روز نمی دونم رفتم چی از کشوی اتاقم بردارم دیدم انگار یکی عین دسته گل اورده گذاشته کشوی اولم جلوی چشمم کاملا تو مهرض دید بچه ها صد بار اون کشووسایلاشو ریختم زمین بعد دونه دونه گشتم نبود دارم میرینم بهبه خودم چرا اخه این چه کوفتی بود این خونه اجاره ای هست خیلی توش راحت بودم برعکس حتی خونه پدریم اصلا نمی ترسیدم توش هروقت میخواستم تا چندین ساعت راحت بدون ترس میخوابیدم